محل تبلیغات شما



اگر تمام دنیا هم از دست برود خواهد رفت

ولی تو بمان که دنیای من هستی

تمام دنیا را نمی خواهم تو بمان با من

که مندمجنونم و تو لیلای من هستی

همین که نام تو را می برم زیبا می شوم از تو

همین که تو را میخوانم جهان می شود رنگین

که زنده می مانم با تو تا ابد هرجا

که می میرم بی تو حتی یک دم لیلا


ای گلابی ها که بر درخت می رویید

در این خاک تشنه و خشک چه می جویید ؟

وقتی که نان قیمتش بیشتر از جان است

وقتی که مهریان ، نا مهربان است

اینجا به غیر از تباهی در انتظار نیست

گر بخت یارتان باشد می توانید گریست

اینجا نجابت را سرکوب می کنند به زور

آبرو را می سپارند بی پروا به گور

هیچ سواری نیست که غباری نیست حتی ز دور

آه . سالهاست که شکسته اند در خاک ما غرور

اینجا درختهای سالم را به قهر می شکنند

اینجا رودخانه های پاک را می خشکاندند

میوه اینجا فقط گوجه است لهیده و فقط خربزه های سمی

شعور ته کشیده شده به زور چه کیفی و چه کمی

هر شب عقل می گرید و دل به حال این کویر

ای گلابی ها نرویید هرگز تا نشده دیر

اینجا حرف راست را از بچه هم نمی توان شنید

اینجا باور نمی توان کرد چیزی را که چشم دید

گرگ و گرگ ریخته همه جا و شهر است بی چوپان

تکه تکه و رستاخیر واز زنده و باز تکه تکه گوسفندان

نه عشق می تواند نجات یابد نه عقل نه عرفان

نرویید اگر نروییده اید هنوز شما را به قرآن

اینجا سرزمین راحتی نیست سرزمین مرگ است مرگ

زیباست برگ ریزان در پاییز اما در بهار مرگ است ریزش برگ

کلاغ نافهم است و کوته فکر و بی شعور که سخن می راند

اما چو روییده اید افسوس خواهید خورد ، این را می داند


دنیای من از وقتی شروع می شود که چشم می گشایی

با چشم خویش دل ربوده ی من را باز می ربایی

قلب از تو می تپد و هر بار فریاد می زند زیبایی

دل تو را دارد به خویش و باز می خواهدت ، کجایی ؟

هر روز مجنون تر از هر روز می شوم که تو لیلایی

بهترین فصل تازه ای ، نیازی ، سلطان قلب هایی

کلاغ از تو صدا یافته و ذوق ترانه سرایی

که تو زیباترین قویی و والاترین و تماشایی

من بنده هستم و دنیا بنده و تو تنها خدایی

یگانه خدا تویی که لیلای بی همتایی


شامگاهان است و تاریک نیست که تو نور چشم منی

از همین روست که چشمانم از خورشید درخشان ترند

تو تمام پروانه های پاک باغ دل مرا عاشق نموده ای

آنها عاشقانه چونان دیوانگان به سمت تو می پرند

آنها عاشقانه چونان دیوانگانشش به عشق چشمانت جان می دهند

هیچم نیاز به نماز و دعا نیست که خدا در آغوش من خفته است

قبله سمتیست که تو هستی و بوی تو زان می رسد به هوش

هر سو نظر کنم نماز من رواست ، پذیرفته است

تنها تو را می توانم دید به هر سو نظر کنم ، تو را

فریاد برداشته ام خدایی نیست به غیر از لیلا

بختم که یار است و یارم مرا یار و دنیا یار من

عاشقانه تو را دیدن ، پرستیدن هر دم کار من

دنیای من فقط یک کلام است و آن نام توست

زیباترین نامی که جهان شنیده است و می تواند شنید

شادم که دست باغبان تو قلبم را عاشقانه چید


نه آب خواهد  شد پیش از رسیدن به آن دل زیبا

نه یخ خواهد زد که خدای نکرده سرد کند تو را

زیباست ! از آسمان می بارد و تماشاییست

زیباست عشق و عشق اوج زیباییست

وقتی تو را می نگرم زنده می شوم

در راه دیدن تو هزاران بار با اشتیاق جان می دهم

در هر نفس هوای تو را می دهم درون

تو آسمانی و بالا و من زمین و دون

از آسمان می چکد دانه دانه عشق و برف به روی خاک

دیوانه گشته ام از این همه خوبی پاک

گر اشتباه می کنم گاهگاهی به راه عقل من را ببخش

من عقل را به راه عشق تو نیست کرده ام بخش به بخش

از من رفتار عاقلانه مخواه لیلای من که من عاشقم

از من عمر بخواه که وقف توست همه ی دقایقم

از من جان بخواه که فدای توست جان و تن

از من مرا بخواه که حل شده است در تو ، من

عشق مثل دانه های برف است : زیبا و پاک و با تو دست یافتنی

زیباست مثل تکه های ابرهای برفی و گرم مثل بافتنی

من از تو زنده ام ، تو را یافته ام و برده ای ز من حواس و هوش

لیلای بی نظیر و مهربان و بخشنده و شیرین چون شهد و شاد چو نوش


( تو رو دارم و دیگه طاقت ندارم

از این دنیا دیگه چیزی نمی خوام

اگه قلبم رو به تو نسپرده بودم

همون روزهای اول مرده بودم )

عشق بی همتای من بر تو خجسته زادروزت

نه فقط تو که بر من خجسته زادروزت

نه فقط من که بر دنیا خجسته زادروزت

. حتی فکرش رو هم نمی کردم ! حتی فکرش رو هم نمی کردم که یه روز اونقدر عاشق باشم که هر ثانیه تک تک اتم های وجودم اسمی رو فریاد بزنن .حتی فکرش رو هم نمی کردم که یه روز اونقدر خوشبخت باشم که تمام گلبول های قرمز تولید شده یا نشده ی خونم به جای اکسیژن با عشق ترکیب شده باشن . حتی فکرش رو هم نمی کردم که اون قدر شاد باشم که هر نفسم پر از فکر تو باشه و پر از عشق به تو .

چشم که می بندم فقط تو را می بینم عزیز دل

چشم که می گشایم فقط تو را می بینم عزیز دل

تو شده ای برای من تمام هست و نیست هر تعداد دنیا

تو شده ای هست و نیست من و به جز من عشق من ، لیلا

هر روز تنها دیدن نگاهت و شنیدن حرفت و نه دیدن سایت و نه حتی بو کردن رد پای سایه ی تو تنها دلیل خوشبختی منه . هر لحظه از زندگیم شوق بودن و عاشق تو بودن و بندگی تو رو کردن تنها دلیل تنفسه برام .

من از نگاه تو و با نگاه تو هر روز دوباره متولد میشم . هر روز برای من روز تولده . و باز هر روز از نظر من تو متولد میشی . چون هرگز زمان بر تو اثر نداره و همیشه نو و تازه و زیبا و بی همتایی . بلی زمان با تو میگذره و از تو . تو بخوای میره و تو بخوای صبر میکنه .

لیلای من . زادروزت خجسته

برای من هر روز ۱۵ اردیبهشته و هر لحظه که بخندی بهار . برای من هر نگاه تو یه تولده و هر حرف تو یه آیه ی قرآن .

. اگه قلب رو به تو نسپرده بودم همون روزهای اول مرده بودم .


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها